کد خبر: 1324722
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
حنیف غفاری
ژرمن‌ها کماکان به ارائه آدرس‌های غلط در نظام بین‌الملل ادامه می‌دهند. نقش سلبی برلین در تحولات منطقه غرب آسیا بر هیچ‌کس پوشیده نیست. آلمان بخشی از پازل استراتژیک «خلق بحران‌های مزمن» در منطقه ما محسوب می‌شود و هر دو حزب سنتی دموکرات‌مسیحی و سوسیال‌دموکرات وقیحانه به این نقش‌آفرینی ادامه می‌دهند. اظهارات اخیر فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، در گفت‌و‌گو با فرانکفورتر‌آلگماینه‌تسایتونگ، که در آن مدعی شد اتحادیه اروپا حتی اگر بخواهد هم قادر به تأثیرگذاری قاطع بر تحولات خاورمیانه نیست، نه یک تحلیل ژئوپلیتیکی، بلکه یک توجیه منفعلانه برای پوشاندن نقش فعال برلین در نسل‌کشی غزه محسوب می‌شود. مرتس با اشاره به جایگزینی «قانون قدرت» به جای «قانون بین‌المللی»، این ناتوانی فرضی را به کل اتحادیه اروپا نسبت می‌دهد و می‌پرسد: «چه کسی در اروپا سلاح‌های سنگرشکن در اختیار دارد تا بتواند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند؟» این چرخش کلام، در حالی که او همزمان بر ایستادن قاطعانه در کنار اسرائیل تأکید می‌کند، یک تضاد بنیادین را آشکار می‌سازد. همچنین مرتس مدعی شده که برلین (حتی اگر می‌خواست) قدرت نداشت اقدامی در راستای ایجاد آتش‌بس دائمی و پایدار در نوار غزه صورت دهد! واقعیت آن است که ناتوانی آلمان در «تأثیرگذاری قاطع» بر تحولات غزه، نه یک محدودیت ساختاری، بلکه نتیجه انتخاب‌های آگاهانه و همسویی کامل با روایت اسرائیل است. 
مرتس اذعان می‌کند که آلمان «میانجی بی‌طرف نیست و در کنار اسرائیل می‌ایستد.» این موضع، در عمل، بزرگ‌ترین عامل تداوم بحران است. حمایت سیاسی مطلق و مخالفت با تحریم‌ها علیه وزیران اسرائیلی (حتی در تضاد با فرانسه و برخی کشور‌های اروپایی دیگر) به رژیم صهیونیستی این اطمینان را می‌دهد که فشار بین‌المللی برای رعایت قوانین جنگی تأثیری بر سیاست‌های آن نخواهد داشت. استناد مکرر مرتس به «مسئولیت تاریخی» آلمان در قبال پدیده مبهم هولوکاست، به ابزاری برای توجیه چشم‌پوشی از جنایات جنگی فعلی تبدیل شده است. این استدلال اخلاقی، اکنون به شکلی آشکار با موازین حقوق بین‌الملل در تضاد قرار گرفته و به پشتوانه‌ای برای سیاست «نسل‌کشی» در غزه تبدیل شده است. ژرمن‌ها با استناد به یک رخداد مبهم که در تاریخ روابط بین‌الملل رخ داده، قویاً در کنار نسل‌کشی غزه ایستاده و به خاک و خون کشیده شدن هزاران کودک و نوزاد بی‌گناه در غزه را به بهانه «دفاع مشروع صهیونیست‌ها»! توجیه کردند. این ادعای ناتوانی در تأثیرگذاری، زمانی مضحک‌تر می‌شود که به سیاست داخلی آلمان نگاه کنیم. برلین همچنان به سرکوب سازمان‌یافته هرگونه صدای منتقد علیه موجودیت صهیونیسم و سیاست‌های آن ادامه می‌دهد. اگرچه این کشور در برابر اقدامات رژیم نامشروع اسرائیل «ناتوان» است، اما در محدود کردن آزادی بیان شهروندان خود در این زمینه، بسیار مقتدر عمل می‌کند!
صدراعظم آلمان در تلاش است با برجسته‌سازی قدرت‌های نظامی امریکا، ناتوانی اتحادیه اروپا در «تنبیه یا وادار کردن» طرف‌ها را به نمایش بگذارد. اما این تلاشی است برای فرافکنی. آلمان، به عنوان یکی از قدرتمندترین اقتصاد‌های اروپا، با ابزار‌های دیپلماتیک و مالی که خود بدان اعتراف کرده، می‌توانست و می‌تواند تأثیرگذار باشد، اما تنها در صورتی که تصمیم بگیرد که نقش خود را از «حامی وفادار» به «بازیگر مسئولیت‌پذیر بین‌المللی» تغییر دهد. در حال حاضر، برلین به‌روشنی یکی از اصلی‌ترین حامیان سیاسی این بحران خونین در غزه است و ناتوانی‌اش صرفاً در جایی است که باید در برابر متحد اصلی‌اش بایستد! به عبارتی گویاتر، آلمان جایی که پای منافع واشینگتن و تل‌آویو در میان است خود را به عنوان مهره مسلم بازی این دو تعریف می‌کند و در موارد دیگر، به مداخله‌گرایی وقیحانه خود در امور غرب آسیا ادامه می‌دهد. این همان پارادوکس خودخواسته‌ای است که سال‌ها بر سیاست خارجی سرزمین ژرمن‌ها سایه افکنده است.
برچسب ها: آلمان ، صدراعظم ، آسیا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار